5 آوريل 2016 ... فکر می کنید که دایره لغات ذهنتان چند واژه انگلیسی را در بر می گیرد؟ صد؟ ... اگر
دوست دارید میزان تسلط تان به کلمات انگلیسی را بسنجید، ما بازی ... در باب سفری
سه روزه به ماسال گیلان · نگاهی به تصاویر پشت صحنه ی ضبط تست ...
11 سپتامبر 2016 ... تفاوتی نمی کند برای گسترش دایره لغات انگلیسی تان چه روشی را به کار می
گیرید. ... محتوای آموزشی 504 لغت در دو بخش مجزا به شما ارائه می شود: بخش Word ....
در باب سفری سه روزه به ماسال گیلان · نگاهی به تصاویر پشت صحنه ی ...
یک معادل مناسب و کوتاه برای Upcoming films میخواستم، قطعاً رده:فیلمهای تازه وارد
ترجمه درستی نیست. ... "همیاری" به معنی کمک متقابل است و به نظر من معادل خوبی
برای آن نیست. ... در انگلیسی دو معنی دارد، همکار و «شریک زندگی» به نظرم کلمه اول
برای این اضافه .... back end پشت صحنه Cnevis (بحث) ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۳۸ (
UTC).
9 سپتامبر 2016 ... این روزها آن قدر به کلمات انگلیسی و عربی برمی خوریم که گاه معنی بیشتر آن ...
همانطور که گفته شد ربات واژه یاب علاوه بر معنی لغات انگلیسی قادر است، .... ایران به
آن مبتلا است · پشت صحنه هایی از ضبط تست سقوط Honor 5X هوآوی ...
اتالوناژ (تصحیح رنگ در فیلم): به اصلاح رنگ ونور فیلم، درمرحلهٔ پایانی تدوین
میگویند که درآن ... برداشت: به فیلمبرداری ازیک صحنه، برداشت میگویند. ..... نور
پشتی که از پشت موضوع تابانده شده، نور اصلی ویک نور ضعیف تر برای پوشاندن
سایهها.
30 آگوست 2014 ... این روش به ویژه برای پیش بینی صحنه هایی که از جلوه های ویژه در آنها استفاده ...
استدیکم ، پایه ای است که به کمربند متصل می شود و روی سینه و پشت فیلم ..... این لغت در زبان یونانی به معنای چرخش جادوئی است و در اینجا ، یک وسیله ...
دیکشنری انگلیسی · دیکشنری عربی به عربی · مترادف و متضاد ... وراء [عمومی], وراء : عقب , پشت سر , باقي کار , باقي دار , عقب مانده , داراي پس افت , عقب ... الي وراء [
عمومی], الي وراء : قهقرايي , به عقب , غافلگير , ناگهان , منزوي , پرت ... افتاد ، به دنبال
.
دیکشنری آنلاین فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی کلمه و متن,مترجم گوگل,
فرهنگ لغت,ترجمه گوگل,مترجم گوگل,دیکشنری انگلیسی,دیکشنری متن گوگل.
دیکشنری انگلیسی فارسی و انواع دیگر فرهنگ های لغت از جمله فرانسه، آلمانی و
اسپانیایی به همراه فرهنگ واژگان تخصصی رشته های مختلف.
Sexual, جنسي، تناسلي، وابسته به الت تناسلي و جماع. .... Sharpen, تيز كردن، تيز شدن، نوك تيز كردن، تقلب كردن، تند ..... انگليسي) تكان خوردن، تكان دادن.